شام آخرین دورهمی با دوستان خوابگاهی. .. البته یه اسنک خیلی خوشمزه (علی رغم قیافه ای عجیب) هم همراهش بود و به خاطر اینکه دیر از دستگاه بیرون اومد به عکسا نرسید... ...
آخرین کلاس دوره ی لیسانس اینم با خوبیا و بدیاش گذشت... دلم خیلی واسه دوستام تنگ میشه... امیدوارم این پایان دوستی ها و دیدارامون نباشه... (زیاد نقاشی خوبی نداریم...خخخخ...) ...
. این یک دقیقه وقت اضافه هم گذشت... این اخرین شب یلدا تو خوابگاه بود... هم ترکوندیم و هم ترکیدیم.... مهمون اتاق بچه ها بودم.... مهمونی تولد و یلدا با هم بود.... هیچ وقت فکر نمیکردم اینو بگم ولی دلم برا این دورهمیا تنگ میشه ...